عشق & خدا لینک های ویژه پیوندها آمار وبلاگ
شنبه 91 آذر 11 :: 7:57 عصر :: نویسنده : MAHNAZ
چراساکت نمیشوی؟ صدای نفس هایت...دراغوش او...از این راه دور هم ازارم میدهد... لعنتی...ارامتر نفس نفس بزن... ************************************************************* چه سخت است تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی ودل سپردن به قبرستان جدایی ...وقتی میدانی پنج شنبه ای نیست تا رهگذری بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند... ************************************************************** یکبار از کنار دریا عبور کردی یک عمر امواجش برای بوسیدن جای پایت می ایند و میروند.. ************************************************************** خندیدم خندید...اشکهایم راه افتاد اونم شرشر گریه کرد...دلم برایش سوخت..نازش کردم اما دستم سوخت...اخه دلش گر گرفته بود... موضوع مطلب : |
||